وبلاگ
در کتب پزشکی، موضوع “مرگ مغزی” از دیدگاه مکاتب و ملیتهای مختلف بررسی و ارزیابی شده است. بیشترین توجه به این موضوع از سوی امریکا، انگلستان و ژاپن جلب شده است. به عنوان مثال، از دیدگاه مکتب انگلیسی به جای استفاده از عبارت “brain death”، از عبارت “مرگ ساقه مغز” (brainstem death) استفاده میشود. در مراجع ایرانی عمدتاً از دیدگاه امریکایی استفاده میشود.
از نظر آناتومی، قسمتهای مختلفی از سیستم عصبی مرکزی (CNS) در مرگ مغزی درگیر میشوند. در مرگ مغزی، کل مغز (شامل ساقه مغز) درگیر است. ساقه مغز شامل مدولا، پونز، و midbrain است.
نخاع (زیر C2) به دلیل قرار گرفتن خارج از جمجمه، کمتر از مغز در معرض ادم و مشکلات ناشی از آن قرار میگیرد و معمولاً به عنوان مقاومترین قسمت از CNS در برابر مرگ مغزی در نظر گرفته میشود.
ترکیب تیم تشخیص مرگ مغزی شامل چه کسانی است؟ روش تشخیصی مرگ مغزی بر اساس تشخیص بالینی انجام میشود که توسط تیمی تأیید میشود که دارای ویژگیهای زیر باشد: دو یا سه پزشک (بدون عضو تیم پیوند)، حداقل یکی از آنها متخصص بیهوشی، جراح اعصاب یا نورولوژیست باشد.
قبل از شروع هرگونه فرآیند تشخیصی برای مرگ مغزی، باید موارد زیر رد شود:
اولاً، باید اطمینان حاصل شود که علت کما شناخته شده است، و ثانیاً موارد زیر باید رد شوند:
- هیپوترمی: برای اینکه بیمار در دسته مرگ مغزی قرار گیرد، حتماً قبل از تشخیص، هیپوترمی نباید وجود داشته باشد. زیرا هیپوترمی میتواند سبب ساپرس سیستم عصبی مرکزی شود و باعث اشتباه در تشخیص گردد. بنابراین، بیمار باید دمای حداقل ۳۶ درجه را داشته باشد.
- مشکلات متابولیک و اندوکرین.
- مسمومیت دارویی (باربیتورات از داروهای شایع هستند، مانند استفاده از تیوپنتال به منظور کنترل تشنجات).
- شل کنندههای عضلانی.
- داروهای آرامبخش (سداتیو).
- هیپوتانسیون (باید فشار سیستولیک بالای ۱۰۰ میلیمتر جیوه باشد).
- مشکلات اسیدی و بازی و الکترولیتها.
سه مشخصه اصلی مرگ مغزی عبارتند از:
الف) کمای غیرقابل برگشت
ب) فقدان رفلکسهای ساقه مغز
ج) آپنه (عدم تحریک تنفس با CO2 بالا) = تست آپنه مثبت